skip to main
|
skip to sidebar
سنفونی سکوت
۱۳۸۸ خرداد ۲۳, شنبه
محکوم به عادت ؟ میگه ادما مثل خیابون ها نیستند واسه همین عادت میکنن . می گه میترسی عادت کنه بهت تکرار شی . بیخیال بشم یا بمونم تا عادی شدن پس چرا من واسم عادی و تکرار نیست. اون عذاب پس واسه چیه؟این بازی؟ بازی؟ یه بازی سخت؟
۱ نظر:
ناشناس
۲۴ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱:۵۲
ma mahkoom be boodanim mahkoom be edame mahkoom be harekat ta mahkoom be sokoot nashim
پاسخ
حذف
پاسخها
پاسخ
افزودن نظر
بارگیری بیشتر...
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
بايگانی وبلاگ
◄
2010
(15)
◄
مارس
(1)
◄
فوریهٔ
(7)
◄
ژانویهٔ
(7)
▼
2009
(28)
◄
دسامبر
(4)
◄
نوامبر
(5)
◄
اکتبر
(1)
◄
سپتامبر
(1)
◄
اوت
(1)
▼
ژوئن
(7)
به اسمان نگاه میکنمچشم در چشم میشویمدر اغوش باد می...
اگه اونجوری باشه ادما میشن مثل قهوه که وقتی سرد می...
محکوم به عادت ؟ میگه ادما مثل خیابون ها نیستند واس...
خدایا چرا اینجام؟
میدونی وقتی چای رو با کافی مخلوط کنی هیچکودومش رو ...
زبانم را به لب هایم دوختند تا مبادا سخن بگویمتا را...
از خودم کنار اتوبان فرار می کنم تا به خودم برسم
◄
مهٔ
(9)
درباره من
pantea
مشاهده نمایه کامل من
ma mahkoom be boodanim mahkoom be edame mahkoom be harekat ta mahkoom be sokoot nashim
پاسخحذف